مواجهه با یک چالش جدید
مواجهه با یک چالش جدید
الکساندر پاپاکوستا
پافوس، ۲۰۲۳
وقتی هنوز بازی میکردم، شروع به تلاش برای کسب نشانهای مربیگریام کردم – و شکی نداشتم که قدم بعدیام پس از بازنشستگی چه خواهد بود. من کنجکاوی تاکتیکی قوی داشتم و میخواستم در فوتبال باقی بمانم، بنابراین مربی شدن به وضوح بهترین راه برای انجام آن بود. من دوران بازیگریام را در لاس پالماس به پایان رساندم و کمی بعد به عنوان دستیار مربی در باشگاه شروع به کار کردم، ابتدا در کنار یوسیپ ویسنجیچ و بعداً با خوانیتو.
من همیشه رویای مربیگری در لیگ قهرمانان اروپا – داشتن آن نشان افتخار در دوران حرفهایام – را داشتم.
کار من با اونای امری در فصل ۲۰۰۶/۰۷ در آلمریا آغاز شد. او از انجام کار فوقالعاده با لورکا آمده بود – ابتدا صعود به لیگ دسته دوم، سپس در سال دوم، مبارزه برای صعود به لالیگا تا آخرین بازی. وقتی با آلمریا قرارداد امضا کرد، نیاز به تشکیل کادر مربیگری داشت و به من فکر کرد.
اونای امری ۳۳ ساله بود که سرمربی شد.
من و اونای سالها بود که یکدیگر را میشناختیم. ما در لگانس در لیگ دسته دوم همتیمی بودیم و مدرک کارشناسی ارشد بنیاد یوهان کرایف را با هم گرفتیم. ما از قبل با هم ارتباط داشتیم و به فوتبال و تاکتیکها علاقهمند بودیم. به این ترتیب، در آلمریا، سفر را با صعود به لالیگا در فصل اول آغاز کردیم. در سال دوم با ۵۲ امتیاز، به مقام تاریخی هشتم رسیدیم.
موفقیت اونای به فرهنگ سختکوشی او مربوط میشد و هنوز هم هست. کار، کار و کار بیشتر برای بازیکنان، اما مهمتر از همه برای خودش. این روزها، مربیان راههای متعددی برای نشان دادن ویدیوها به بازیکنان، به دست آوردن انواع دادهها، تجزیه و تحلیل مسابقات و بررسی کلیپهای حریفان دارند. اما در آن زمان در آلمریا، همه چیز بسیار ابتداییتر بود. شما فقط دیویدیهایی برای نشان دادن کلیپها به بازیکنان داشتید و باید میفهمیدید که چگونه آنها را دریافت کنید.
اونای از زمان حضورش در لورکا با کسی در ارتباط بود که ویدیوهای حریفی را که قرار بود با آنها روبرو شویم برایش میفرستاد. او هفتهای یک بار، تقریباً 300 کیلومتر رفت و برگشت از آلمریا به لورکا را رانندگی میکرد تا ویدیوها را بگیرد. پس از آن، ما کلیپها را ویرایش میکردیم و ساعتهای بیشماری را صرف کار دقیق میکردیم.
“با گذشت زمان، اعتبار بیشتری به دستاوردهای ما در والنسیا داده شده است”
این فداکاری باعث شد که ما در آلمریا به ارتفاعات بزرگی برسیم و سپس به باشگاهی برویم که به ما اجازه داد گام بعدی را برداریم: والنسیا. آن زمان بود که متوجه شدیم اوضاع جدی شده است.
البته در آلمریا فشار وجود داشت. هر مربی این را دارد، اما والنسیا باشگاهی با خواستههای عظیم است. وقتی در سال ۲۰۰۸ به اینجا آمدیم، باشگاه از قبل با مشکلات مالی مواجه شده بود، به این معنی که برخی از مهمترین بازیکنان باید فروخته میشدند. با این حال، در طول چهار سالی که آنجا بودیم، همچنان موفق به کسب سهمیه مسابقات اروپایی شدیم. به جز فصل اول، ما هر سال در لالیگا سوم شدیم، درست پشت سر بارسلونای پپ گواردیولا و رئال مادرید خوزه مورینیو. اینها تیمهایی بودند که با بیش از ۹۰ امتیاز – یا حتی ۱۰۰ امتیاز، مانند رئال مادرید در فصل ۲۰۱۱/۱۲ – قهرمان لیگ میشدند.
با گذشت زمان، اعتبار بیشتری به دستاوردهای ما در والنسیا داده شده است. در آن زمان، شاید هواداران به اندازه کافی قدردان آن نبودند. قابل درک است، زیرا والنسیا تازه دورهای را پشت سر گذاشته بود که در آن دو بار لالیگا و یک جام یوفا را تحت هدایت رافا بنیتز برده بود. با این حال، چندین سال از آن روزها گذشته بود. باشگاه دچار رکود اقتصادی شده بود که میتوانست در درون سازمان و در کار روزمرهاش احساس شود.
امری و کارسدو چهار فصل را از ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۲ در والنسیا گذراندند.
در رختکن، این حس که هواداران برای دستاوردهای ما ارزشی قائل نیستند، گاهی اوقات ناامیدکننده بود. اما ما همیشه با همان شور و انگیزه کار میکردیم و معتقد بودیم که به اهداف مهمی دست مییابیم.
همچنین توانستیم عملکرد بازیکنانی را که در نگاه اول به نظر نمیرسید پتانسیل زیادی داشته باشند، بهبود بخشیم. بهترین مثال جوردی آلبا است. وقتی به والنسیا رسیدیم، جوردی وینگر بود که میخواست باشگاه را ترک کند و اعتماد به نفس نداشت. ویسنته و خوان ماتا قبلاً در پست او بازی میکردند. او بسیار جوان بود، به صورت قرضی آمده بود و وینگر سوم بود. از او خواستیم که در پست دیگری به ما کمک کند، اگرچه در ابتدا او به این ایده علاقهای نداشت. او گفت: «چطور میتوانم در پست فول بک بازی کنم وقتی قبلاً هرگز این کار را نکردهام؟» اما با اعتماد، پشتکار، نشان دادن فیلمها به او و کار کردن با او در زمین، او هر هفته پیشرفت کرد. جوردی در مصاحبهها گفته است که شاید به لطف همین تغییر پست بود که توانست به بازیکنی که الان هست تبدیل شود، به یک بازیکن ملیپوش اسپانیایی تبدیل شود و تاریخساز شود.
فراتر از اهمیت سختکوشی، من و اونای همیشه یک باور مشترک داشتیم. کار کردن در خارج از کشور، ترک اسپانیا و گشودن درهای خود به روی کشورهای جدید ضروری است. این فرصت اولین بار در سال ۲۰۱۲ با اسپارتاک مسکو به دست آمد. مالک میخواست برای قهرمانی در لیگ روسیه رقابت کند و…
در لیگ قهرمانان اروپا بازی میکردیم و او یک پروژه ورزشی و مالی جالب به ما پیشنهاد داد. ما هم جوان بودیم و مشتاق بودیم تجربیات جدید را امتحان کنیم. در نهایت، اسپارتاک از بین تمام پیشنهادهایی که اونای در آن زمان داشت، انتخاب شد.
“بردن آن اولین جام مهم، طرز فکر شما را تغییر میدهد”
اگرچه به نتایج مورد انتظار نرسیدیم، اما دوران حضورمان در مسکو به ما انگیزه داد تا با انرژی تازهای به اسپانیا برگردیم، زمانی که سویا در ژانویه ۲۰۱۳ از راه رسید. هرگز گفتگوی روشنگرانهای را که با رئیس وقت، خوزه ماریا دل نیدو سینیور، در بدو ورودمان داشتیم، فراموش نخواهم کرد.
او به ما گفت: “امور مالی یک باشگاه بسیار مهم است، اما بردن حتی مهمتر است. مردم میخواهند جامها را جشن بگیرند.” و بنابراین ما بیشتر روی هدف ورزشی تمرکز کردیم و مسابقاتی را در اولویت قرار دادیم که معتقد بودیم بهترین شانس را برای بردن آنها داریم. به جای اینکه صرفاً از طریق لالیگا سهمیه لیگ قهرمانان اروپا را کسب کنیم، برای بردن یک جام در اروپا تلاش کردیم. با این طرز فکر، تمرکز خود را کاملاً روی لیگ اروپا قرار دادیم.
بهترین لحظه، اولین جام قهرمانی لیگ اروپا در سال ۲۰۱۴ بود. ما آن را در ضربات پنالتی مقابل بنفیکا، در ورزشگاه یوونتوس در تورین، به دست آوردیم. البته هر جامی خاص است، اما این یکی – شاید به این دلیل که اولین بود – اثر عمیقتری بر جای گذاشت.
بردن آن جام مهم اول، طرز فکر شما را تغییر میدهد. وقتی دل نیدو به اونای گفت که ما باید جام ببریم، یادم میآید که فکر میکردم: “اگر در سویا هستیم، اگر هرگز چیزی نبردهایم، اگر تجربه زیادی نداریم، چگونه میتوانیم جام ببریم؟” اما آن جام اول باعث میشود متوجه شوید که این کار ممکن است. متوجه میشوید که اگر سخت کار کنید، پشتکار داشته باشید و کمی شانس داشته باشید که همیشه به آن نیاز دارید، میتوانید از هر دور صعود کنید و در نهایت در مسابقات بزرگ پیروز شوید.
فینال مقابل لیورپول یورگن کلوپ در سال ۲۰۱۶ نیز فراموشنشدنی بود، با بازگشت در نیمه دوم. من واقعاً برای توانایی مربیان در تغییر پویایی بازی در بین دو نیمه ارزش قائلم. در سویا، ورزشگاه ما، سانچز-پیزخوان، کلیدی بود. وقتی در آن ورزشگاه بازی میکنید، جو عالی آن را حس میکنید.
اگرچه ما در بازل با لیورپول بازی کردیم، اونای از بازیکنان میخواست که خود را در حال بازی در فینال سانچز-پیزخوان تصور کنند – تا به توانایی خود، تیم و هر آنچه که قبلاً ثابت کرده بودند، ایمان داشته باشند. ما خوش شانس بودیم؛ در ابتدای نیمه دوم گل زدیم و در نهایت با نتیجه 3-1 فینال را بردیم.
“لحظه سختی بود، اما لحظهای بود که از آن درس هم میگیرید”
حالا، با گذشت زمان، میتوانیم همه چیز را از زاویه دید ببینیم. ما سه جام متوالی لیگ اروپا را با سویا به دست آوردیم. یکی سخت است. دو تا؟ بعید. سه تا؟ غیرقابل تصور. هنوز باید چشمانم را بمالم. این چیزی است که نمیدانید دیگر هرگز اتفاق میافتد، اما ما به اندازه کافی خوش شانس بودیم که این تجربه را داشته باشیم. آن دوران، دورانی زیبا و طلایی برای همه هواداران سویا و همچنین برای ما بود.
با رسیدن به موفقیت، من همیشه از نقش خودم آگاه بودم. نکته خوب در مورد رابطه من با اونای این بود که او همیشه نقش بسیار مهمی برای بازی به من میداد. ما دوشادوش هم کار میکردیم. من مسئول یک گروه بودم، در حالی که او با گروه دیگری کار میکرد. او میدانست چگونه وظایف را به دیگران محول کند و به دستیارانش اهمیت واقعی بدهد. من احساس غنی شدن و حمایت میکردم و هرگز نیازی به جلب توجه نداشتم زیرا او این کار را به ما داد.
بعد از همه چیزهایی که در سویا تجربه کردیم، پاری سن ژرمن از راه رسید. تیمی در سطح دیگر. ما خوش شانس بودیم که در فصل دوم حضورمان در آنجا، بازار نقل و انتقالات با جذب نیمار و کیلیان امباپه رونق گرفت. این به معنای تغییر بزرگی در جاهطلبی و وجهه جهانی باشگاه بود. البته پاری سن ژرمن مدتها در اروپا شناخته شده بود، اما با آن بازیکنان در سراسر جهان شناخته شد.
کیلیان امباپه در سال ۲۰۱۷، پس از رساندن موناکو به قهرمانی لیگ ۱، به پاری سن ژرمن پیوست.
کار کردن با نیمار و امباپه از بعضی جهات مانند کار کردن با افراد عادی است. آنها میخواهند برنده شوند، میخواهند کار کنند، آنها حرفهای هستند. اما هر چیزی که مربوط به آنها باشد، تأثیر بسیار بیشتری دارد. به همین دلیل است که هنگام کار با آنها، درست مانند هر بازیکن دیگری با آنها صحبت میکنید، اما باید بدانید که چگونه و چه زمانی حرف بزنید. در نهایت، مهمترین چیز این است که آنها شما را بپذیرند، ببینند که میتوانید چیزی به آنها یاد دهید و درک کنند که هدف مشترکی دارید.
در دو سال حضور در پاری سن ژرمن، ما هفت جام کسب کردیم. اما نتوانستیم لیگ قهرمانان اروپا را که هدف واقعی باشگاه بود، ببریم. در فصل اول، ۲۰۱۶/۱۷، در مرحله یک هشتم نهایی مقابل بارسلونا یک بازی باورنکردنی انجام دادیم. همه چیز خوب پیش رفت و ما ۴-۰ پیروز شدیم. در بازی برگشت، ما میدانستیم که بارسلونا چه تواناییهایی دارد و با بازیکنان در مورد لزوم احتیاط صحبت کردیم.
اما شرایط برای ما بد و برای بارسلونا خیلی خوب پیش رفت. آنها زود گل زدند و قبل از پایان نیمه اول گل دوم خود را زدند. درست در ابتدای نیمه دوم، یک پنالتی که پنالتی نبود، ما را 3-0 عقب انداخت. ما توانستیم یکی از گلها را جبران کنیم و نتیجه را 3-1 کنیم و فکر میکردیم که شانس با ماست.
تحت کنترل. اما هفت دقیقه مانده به پایان، آنها با نتیجه ۶-۱ به بازی برگشتند و پیروز شدند. لحظهای سخت و طاقتفرسا بود، اما در عین حال لحظهای که میتوان از آن درس گرفت.
ثبت نام در بهترین باشگاه و مدرسه فوتبال کرج
بهترین مدرسه فوتبال در جهانشهر کرج
بهترین مدرسه فوتبال در باغستان کرج
بهترین مدرسه فوتبال در گوهردشت کرج
بهترین مدرسه فوتبال در عظیمیه کرج
«وقتی در سال ۲۰۱۸ به آرسنال آمدیم، دوران سختی پس از جدایی آرسن ونگر بود.»
فصل بعد، ۲۰۱۷/۱۸، با رئال مادرید روبرو شدیم. در پاری سن ژرمن بازیکنانی داشتیم که به بازی در این نوع مسابقات بزرگ عادت داشتند و تجربه بینالمللی گستردهای داشتند. اما چگونه میتوان از برتری ۱-۰ در سانتیاگو برنابئو، با بازی تحت کنترل، به باخت ۳-۱ در بازی رفت و در نهایت به باخت در آن بازی رسید؟ در زمین، ما مربیان معتقدیم که همه چیز را میتوان کنترل کرد، اما این همیشه ممکن نیست – به خصوص وقتی که در مقابل جادوی سانتیاگو برنابئو قرار میگیرید.
به همین دلیل است که فوتبال پادشاه ورزشهاست.
بهترین مکان برای تجربه کامل فوتبال، لیگ برتر است. در آنجا تمام عناصری که بازی را متفاوت میکند، وجود دارد. اول، به این دلیل که از نظر مالی لیگ برتر از همه لیگهای دیگر قویتر است. دوم، به دلیل شور و اشتیاق هواداران. سوم، به این دلیل که بهترین بازیکنان و مربیان قبلاً به آنجا رسیدهاند. و من معتقدم که سازماندهی و هر چیزی که با آن همراه است، یک قدم جلوتر است.
در یک فصل کامل امری و کارسدو در آرسنال، باشگاه یک رتبه بالاتر از فصل قبل قرار گرفت و به فینال لیگ اروپا رسید.
وقتی در سال ۲۰۱۸ به آرسنال آمدیم، پس از جدایی آرسن ونگر دوران سختی بود. هواداران به آن چهره مدیریتی عادت داشتند. شاید با کمی زمان بیشتر – و اسپانیاییهای بیشتر در کادر مربیگری برای حمایت از اونای، همانطور که اکنون در استون ویلا اتفاق میافتد – ثبات بیشتری داشتیم. چیزی که منجر به کسب یک جام میشد، زیرا شرایط وجود داشت و باشگاه بزرگ است. در واقع، ما در فینال لیگ اروپا در سال ۲۰۱۹ بازی کردیم.
وقتی دوران ما در آرسنال به پایان رسید، وقت آن بود که من راه خودم را بروم. این یک تصمیم فردی نبود، بلکه یک تصمیم مشترک بود. این مکالمهای بود که ما در طول زمان داشتیم، زیرا من در چندین مقطع از سفرمان فرصت سرمربیگری را داشتم و اونای همیشه درهایی را برای من باز میکرد. او همچنین به من گفت که تعیین اهداف، هر کدام در نقش خودمان، مهم خواهد بود. این زمان مناسبی برای او بود تا استراحت کند، در حالی که من مشتاق بودم به عنوان سرمربی پیشرفت کنم. باید میدیدم که آیا آماده ساختن یک پروژه جدید هستم یا خیر.
بعد از ۱۲ سال با هم بودن، این همه تجربه، این همه کشور، جلسات تمرینی و لحظات بزرگ در زندگیمان، چیزی که بیش از همه اهمیت دارد این است که ما به عنوان انسان چه کسی هستیم. دوستی مهمترین چیز است. و در سطح حرفهای، همیشه اخلاق کاری اونای وجود داشت. او شور و اشتیاق باورنکردنی دارد که آن را به همه اطرافیانش، از جمله بازیکنان، منتقل میکند. شما نمیتوانید کاری کمتر از تلاش برای مطابقت با او، دنبال کردن مسیر او و پذیرفتن آن کار فشرده انجام دهید. اما همچنین نمیتوانید از اینکه به تنهایی قدم بردارید، بترسید، به همین دلیل است که من دو سال پیش به پافوس آمدم.
«بازیکنان با آنچه ۲۰ سال پیش بودند، متفاوت هستند»
در دوران بازیگریام به فرانسه نقل مکان کرده بودم تا برای نیس بازی کنم. از این نظر، مدتها بود که پذیرای ماجراجوییها و چالشهای جدید بودم. پس از تجربیات مربیگری در ایبیزا و رئال ساراگوسا، زمان مناسبی برای ترک اسپانیا به مقصد مکانی با آرامش و ثبات بیشتر بود. بنابراین فکر کردم، چرا که نه؟ پافوس جایی بود که میتوانستم یک پروژه جدید را شروع کنم و به عنوان یک مربی رشد کنم.
در سال اول جام حذفی قبرس را بردیم، سال بعد لیگ را، و در این فصل به مرحله لیگ لیگ قهرمانان اروپا راه یافتهایم. غلبه بر این چالشها آسان نیست، اما نکته مهم این است که ما در حال پیشرفت، رشد و باشگاه در حال ساخت زیرساختهای جدید است تا هم تیم و هم هواداران بتوانند به آیندهای حتی بهتر امیدوار باشند. این یک پروژه مهم با بازیکنان است، زیرا در نهایت باید آنها را متقاعد کنید.
امروزه، فوتبال مدرن نیاز به سختکوشی، نظم و انضباط و فداکاری دارد، اما بازیکنان با آنچه ۲۰ سال پیش بودند، متفاوت هستند. شما باید آنها را از طریق متقاعد کردن راهنمایی کنید، سعی کنید با آنها ارتباط برقرار کنید، اما در عین حال بدانید که چگونه آنها را به جلو سوق دهید. آن حد وسط، که پیدا کردنش آسان نیست، یکی از کلیدهای موفقیت و جلب اعتماد بازیکنان به کار شماست. همه اینها باید در یک ساختار انجام شود، زیرا در غیر این صورت هر کسی هر کاری که میخواهد انجام میدهد. من دوست دارم تیمهایم تاکتیکی باشند، بر بازی مسلط باشند، روشهای مختلفی برای سازگاری با حریف داشته باشند، اما همچنین خلاقیت بازیکنان را حفظ کنند. نمیتوانید این را از آنها انکار کنید، اما همیشه باید با یک مهر قابل تشخیص همراه باشد.
من با اونای، قبلاً به عنوان دستیار در لیگ قهرمانان حضور داشتم. اکنون، به عنوان سرمربی، رویارویی با بهترین حریفان در ورزشگاههای بزرگ چیزی است که مرا سرشار از غرور و مسئولیت میکند.
ما از سختی این چالش آگاه هستیم، اما برای ما مهم است که سعی کنیم در سطح بالایی عمل کنیم.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد تاکتیک های فوتبال و کسب بینش از مربیان در بالاترین سطح، سایت های فوراستادی 4STUDY.IR ، ساکر آکادمی، وبلاگ باشگاه و مدرسه فوتبال درفک البرز را مطالعه کنید.
باشگاه و مدرسه فوتبال درفک البرز، به عنوان بهترین مدرسه فوتبال کرج تلاش دارد تا همگام با تمرینات بهترین آکادمی های فوتبال دنیا جلو رفته و استعدادهای بهتررا به فوتبال ملی و باشگاهی ایران معرفی کند. شما نیز می توانید عضو باشگاه درفک البرز شده و در مسیر حرفه ای شدن قدم بردارید.






دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.